زنان و مقاومت/ نگاهی به زندگی شهید فروغ عاملی
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۴۴۲۰۲۷
بچههای فامیل که دور هم جمع میشدند، فروغ همه را ردیف میکرد و به آنها قرآن و اصول دین و فروع دین و نام ۱۴ معصوم را یاد میداد. در خانه آیتالله عاملی یکی از مجتهدان شهر دزفول زندگی میکردیم. من عروسش بودم و با بقیه جاریهایم در آن خانه ساکن بودیم. خبرگزاری میزان - سیده رقیه آذرنگ پژوهشگر حوزه زن در دفاع مقدس - سلام و درود خدا بر حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها و ۷ هزار زن شهید ایران اسلامی که رهرو صدیق آن حضرت بودند و به تأسی از زندگانی بابرکتش قدم در راه ایثار و مقاومت نهادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفتم: نه گفتی محمد سلام. اسم دادشت و محمد گذاشتیم. علاقه اش به نوزاد روز به روز بیشتر میشد. فروغ یک برادر دیگر هم داشت. صدای بچهها توی خانه مان پیچیده بود. دختر خردسالم همیشه به من میگفت: مادر من کی به بهشت میروم؟! اینقدر این جمله را تکرار میکرد تا یکروز که این را گفت دلم هوری ریخت. با عصبانیت بهش گفتم: چرا اینقدر این و تکرار میکنی و میگی میخوام برم بهشت؟ برا چی میخوای بری بدون من؟ دستش را محکم چسبیده بودم. با خندههای از ته دل دستش را کشید و رفت توی حیاط بازی میکرد و میچرخید. بچههای فامیل که دور هم جمع میشدند، فروغ همه را ردیف میکرد و به آنها قرآن و اصول دین و فروع دین و نام ۱۴ معصوم را یاد میداد. در خانه آیتالله عاملی یکی از مجتهدان شهر دزفول زندگی میکردیم. من عروسش بودم و با بقیه جاریهایم در آن خانه ساکن بودیم. خیلی خوشحال بودم که بچه هایم در یک خانواده روحانی بدنیا آمدند. محمد دو سال و نیمش بود که از بزرگترها یاد گرفته بود جایی که وارد میشد میگفت: یا الله... یا الله... یک روز به همراه مادرم برای شرکت در مراسم عروسی پسر دایی ام که از قبل دعوت شده بودیم به اندیمشک رفتیم. بچه چهارمم را نه ماهه باردار بودم. من و مادرم و بچهها با مینی بوس از دزفول راهی اندیمشک شدیم و به خانه داییام رفتیم. داییام که پدر داماد بود ریاست قطارهای محلی راه آهن اندیمشک را به عهده داشت. به همین خاطر خانواده اش در خانههای سازمانی راه آهن ساکن شده بودند. مراسم همان شب بسیار ساده و با حضور چند نفر از اقوام نزدیک برگزار شد. همه خوشحال بودیم و دور عروس دست میزدیم. به همراه مادرم و بچهها شب را در آنجا ماندیم. صبح روز بعد مصادف با چهارم آذر ۱۳۶۵ در ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه صدای انفجارهای پی در پی ما را از جا کند. با عجله دویدیم سمت یکی از اتاقها که انباری بود تا پناه بگیریم. یکی از بچههایم را روی پای راستم و دیگری را روی پای چپم نشاندم. فروغ را مقابلمان گذاشتم. همین طور بچهها را در آغوشم میفشردم و دعا میخواندم. صدای غرش هواپیما از فاصله خیلی نزدیک میآمد. یکدفعه با صدایی وحشتناک همه جا تاریک شد. من بعد از لحظاتی به همراه چند نفر دیگر از زیر آوار نجات پیدا کردیم. خانه دایی ام مورد اصابت بمباران هوایی قرار گرفته بود. پس از کلی جستجو پیکر فروغ در حالیکه ترکش خورده بود و محمد بر اثر خفگی زیر انبوهی از آوارها توسط امدادگران پیداشد. در این حادثه چند نفر از اقوام هم شهید شدند. فروغ به آرزویش رسید و همرا با برادرش محمد به سوی بهشت وعده داده شده پروردگار پرواز کردند. شادی روح شهدا صلوات. بیشتر بخوانید: زنان و مقاومت/ نگاهی به زندگی شهید سهیلا خواجهسنبلان انتهای پیام/ برچسب ها: شهدای زن فروغ عاملی
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: شهدای زن دایی ام بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۴۴۲۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق میخواست مستقل زندگی کند
دخترم طلاق گرفته بود و میگفت که میخواهد مستقل زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد.
به گزارش صدای ایران،روزنامه ایران نوشت: مردی که اعتراف کرده دختر جوانش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، گفت که بهشدت پشیمان است.
آذر سال گذشته مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از قتل دختر ۲۱ سالهاش خبر داد. وی به مأموران گفت: دخترم را با دستان خودم کشتم و حالا میخواهم تسلیم شوم.
وقتی مأموران پلیس به محل حادثه که خانهای حوالی میدان خراسان بود رفتند، با ورود به خانه جسد غرق در خون دختر جوانی به نام شبنم را پیدا کردند که با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و متهم بازداشت و به پلیس آگاهی انتقال داده شد.
متهم در تشریح ماجرا به مأموران گفت: یک سال قبل دخترم از همسرش جدا شد و به خانه من برگشت. مدتی با من و مادرش زندگی میکرد تا اینکه چند روز پیش از این حادثه دخترم به یکباره ناپدید شد. من و مادرش هر جا فکرش را میکردیم دنبالش گشتیم تا اینکه در کمال ناباوری متوجه شدیم دخترمان چند کوچه پایینتر از خانه ما آپارتمانی اجاره کرده و تنها زندگی میکند. از آنجا که به موضوع مشکوک بودم او را به طور نامحسوس تحت نظر گرفتم و پی بردم که افراد ناشناسی به خانهاش رفت و آمد دارند. نمیدانستم باید چه کار کنم. بالاخره تصمیم گرفتم به خانهاش بروم و با او صحبت کنم تا علت این کار را برایم توضیح دهد.
حدود ساعت ۱۱ صبح به خانهاش رفتم. دخترم گفت که میخواهد تنها زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد. خودم هم آنقدر حال بدی داشتم که بیاختیار زانوانم سست شد و روی زمین افتادم.
وقتی دخترم را در آن حال دیدم، تمام بدنم میلرزید و با خودم میگفتم چرا جگرگوشهام را به این روز انداختم. چند ساعتی در آن وضعیت بودم تا اینکه وقتی دیدم دخترم دیگر نفس نمیکشد، تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم. باور کنید در یک لحظه آنقدر عصبانی شدم که به عواقب کارم فکر نکردم و حالا به شدت پشیمانم.
پس از آن پزشکی قانونی با معاینه جسد در گزارشی علت مرگ را خونریزی داخلی به خاطر پارگی اندامهای شکم و پهلو با جسم برنده اعلام کرد. با اعتراف صریح متهم و گزارش پزشکی قانونی، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده پس از تکمیل برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این میان مادر مقتول بهعنوان ولی دم با حضور در دادسرا عنوان کرد که شکایتی از همسرش ندارد و رضایت بیقید و شرط خود را اعلام کرد. به این ترتیب با اعلام رضایت اولیای دم، متهم به زودی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه میایستد.